اخطار ۩۞۩ ZERO BOOK ۩۞۩ !
توجه : همانطور كه مي دانيد ايران عضو و امضاء كننده كپي رايت بين المللي نيست و بنابراين كليه كتابهاي چاپ شده در محدوده جغرافيايي ايران نيز فاقد حق مؤلفين در سطح بين المللي خواهد بود. لذا اين سايت و مدير آن هيچ گونه مسئوليتي درقبال كتابها و لينكهاي معرفي شده ندارد.چرا که كتابهاي معرفي شده در اين سايت ، توسط كاربران مختلف تهيه و بارگذاري شده است. و برشما است كه در هنگام دانلود از خارج كشور به قوانين كشور محل اقامت خود توجه داشته باشيد.
Disclaimer:As Iran is not a signatory of international copyright law , None of the books printed inside it is protected by this law. Nevertheless, all the books shown above are not hosted or transmitted by this server. The links are provided solely by this site’s users. The administrator of this site cannot be held responsible for what its users post, or any other actions of its users. You may not use this site to distribute or download any material when you do not have the legal rights to do so. It is your own responsibility to adhere to these terms.
براون هتلی در هایی تی دارد که از مادرش به او ارث رسیده . سرزمینی که روزی پر از جهان گردان بوده اما اکنتون در زیر دست دیکتاتورهایی وحشی اداره می شود و پای هیچ کس به آنجا نمی رسد . همه جا تحت وحشت و نظارت است . براون راهی هایی تی است و خانم و اقای اسمیت دو نامزد ریاست جمهوری قبلی در آمریکا و جونز مردی که معلوم نیست به چه کاری مشغول است همسفر او هستند .
ماجرا یک جور تعقیب و گریز پلیسی با زیرمایه های سیاسی و انتقاد از دیکتاتوری هست . کتاب متوسطی هست عین همون چیزهایی که در مورد کتاب های قبلی هم گفتم هیجان دار بدون کشش ادبی خاص . به نظر من کتاب های چندان پرارزشی نیستند .
راستش از گرین خوانی خسته ام اما خوب یکی دو تا کتاب از کتاب خونه امانت گرفتم که ترجیح می دم بخونمشون و بعد این پرونده را ببندم .
قسمت های زیبایی از کتاب
از این که مقلد هستیم نباید چندان گله مند باشیم . بازیگری حرفه ی شریفی است . اگر لااقل مقلدهای خوبی بودیم دست کم دنیا شناختی از سبک پیدا می کرد . ما واخورده ایم … فقط همین .
انسان همواره به جای اعتقادی که از دست داده جانشینی برمی گزیند .
میشل استروگوف [Michel Strogoff]رمانی پرحادثه از ژولورن (۱۸۲۸-۱۹۰۵)، نویسنده فرانسوی، که در ۱۸۷۶ در پاریس انتشار یافت. میشل استروگوف، قهرمان رمان، که فرمانده ارتباطات تزار است، مأمور میشود که پیام مهمی را به شهر دورافتاده ایرکوتسک در سیبریه شرقی برساند. بر اثر تحریکات شخصی به نام ایوان اوگارف، افسر سابق گارد امپراتور که خلع درجه شده و در صدد انتقامجویی است، قبایل تاتار شورش کرده و پادگان ایرکوتسک را در معرض تهدید قرار دادهاند. حوادث غیرعادی و فراز و نشیبهایی که میشل استروگوف طی این سفر از میان دشتهای پهناور سیبری و در راه مبارزه با اوگارف با آنها مواجه میشود، موضوع صحنههای هیجانانگیز قرار میگیرد؛ از جمله صحنهای که در آن قهرمان رمان به چنگ ایوان میافتد و چشمهایش را میل میکشند تا کور کنند ولی او خوشبختانه بینایی خود را حفظ میکند، و نیز صحنه پایان کار ایوان که برای پیشبرد نقشههایش خود را پیک تزار جا میزند. سرتاسر ماجرا زیر سیطره شخصیت میشل، مظهر شجاعت و تهور و فداکاری مطلق قرار دارد. چیرهدستی داهیانه داستانپردازان، تا پایان خوش ماجرا، خواننده را در اوج هیجان نگه میدارد و در عین حال، توصیف قدرتمندانه محیط نیمه وحشی دشتهای سیبری بر جذبه رمان میافزاید. ژول ورن با همکاری دنری نمایشنامهای از این رمان تهیه کرد که در ۱۸۸۰ بر صحنه آمد.